لورل و هاردی در گذر زمان (عکس)

...؟

پسر چگونه موجودیست !؟

موجود نیست ، فرشته است !

.

یه سوال دارم ، اینکه میگن سی و دو بار غذاتونو بجوین رو کی رعایت کرده ؟

والا ما اومدیم رعایت کنیم ۱۷-۱۸ بار جویدیم داشت حالمون بهم میخورد :|

انگار با گوشت کوب له کردی غذارو یه استکان آبم قاتیش کردی :|

.

دختره پدرش ایرانیه مادرش آلمانی … تمام عمرش آلمان بوده

عین بلبل فارسی حرف میزنه انگار ۴۵۶ سال تو ایران بوده

حالا دختره از ایران ۶ ماه میره خارج !

حرف که میزنه آدم میخواد با خاک انداز یه ۷ امتیازی بذاره تو صورتش :|

لحجش عوض شده ! شینش میزنه ، سینش میزنه ، ت دسته دارش هم میزنه !

.

هنوزم که هنوزه ، هستند کسایی که وقتی میخوای بری بیرون

میـپـرسن: ” کجا !؟ “

و بلافاصله بعد از شنیدن جواب ” میــــرم بیرون “

از جانب شما قانع شده و به آرامش خاصی میرسند :| !

 

.

شماره گذاشتیم تو سایت جلوش نوشتیم اس ام اس بفرستین

تا الان که اینو تایپ میکنم ۴۵۳ تا اس ام اس اومده با متن “اس ام اس” ! :|

.

از تاکسی که پیاده شدم یه پیرزنه هم با من پیاده شد

زمزمه میکرد که “حالا چطوری از خیابون رد بشم “

آقا ما هم حس جوانمردیمون زد بالا ، حواسمو جم کردم که خلوت بشه

برگشتم به پیرزنه بگم آروم با من بیا ، دیدم نیستش

 دور و برم رو نیگا کردم دیدم اونطرف خیابونه داره گوله میره ! :|

[واقعی]

.

 

خیلی دوست دارم یکی بهم بگه “قدر این روزاتونو بدونید”

بعد بزنم پس گردنش و بگم دقیقا کدوم روزا؟

نشون بده با دست!

.

 

خدایا

آخرش نفهمیدم اینجایی که هستم ، تقدیر من است

یا تقصیر من !؟

.

منتظر هیچ دستی در هیچ جای این دنیا نباش …

اشکهایت را با دستهای خودت پاک کن ؛ همه رهگذرند

عاشقانه

Go to full article
مرد و زن جوانی سوار بر موتور در دل شب می راندند. آنها عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند.
زن: یواش تر برو, من می ترسم.
مرد : نه, اینجوری خیلی بهتره.
زن : خواهش میکنم, من خیلی می ترسم.
مرد : خوب, اما اول باید بگی که دوستم داری.
زن : دوستت دارم, حالا میشه یواش تر برونی.
مرد : منو محکم بگیر.
زن:خوب حالا میشه یواش تر بری.
مرد : باشه به شرط اینکه کلاه کاسکت منو برداری و روی سر خودت بذاری, آخه نمیتونم راحت برونم. اذیتم میکنه.
روز بعد واقعه ای در روزنامه ثبت شده بود. برخورد موتور سیکلت با ساختمان حادثه آفرید. در این سانحه که به دلیل بریدن ترمز موتورسیکلت رخ داد, یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری درگذشت. مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود. پس بدون اینکه زن جوان را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت را بر سر او گذاشت و خواست تا برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند

بهترین لحظات از نگاه چارلی چاپلین

To fall in love
عاشق شدن

To laugh until it hurts your stomach
آنقدر بخندي كه دلت درد بگيره

To find mails by the thousands when you return from a
vacation.

بعد از اينكه از مسافرت برگشتي ببيني
هزار تا نامه داري

To go for a vacation to some pretty place.
براي مسافرت به يك جاي خوشگل بري

To listen to your favorite song in the radio.
به آهنگ مورد علاقت از راديو گوش بدي

To go to bed and to listen while it rains outside.
به رختخواب بري و به صداي بارش بارون گوش بدي

To leave the Shower and find that
the towel is warm
از حموم كه اومدي بيرون ببيني حو له ات گرمه !

To clear your last exam.
آخرين امتحانت رو پاس كني

To receive a call from someone, you don’t see a
lot, but you want to.

كسي كه معمولا زياد نمي بينيش ولي دلت
مي خواد ببينيش بهت تلفن كنه

To find money in a pant that you haven’t used
since last year.

توي شلواري كه تو سال گذشته ازش استفاده
نمي كردي پول پيدا كني

ادامه نوشته